نقش اخلاق در تولید ثروت و افزایش درآمد
800x600
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
بسمه تعالی
امام صادق علیهالسلام فرمودهاند: «کسی که گردآوری مال حلال را دوست ندارد، در او خیری نیست...»[1] این حدیث شریف روی دو موضوع تأکید دارد، نخست گردآوری مال که کاری پسندیده است و دوم آنکه این مال به صورت حلال کسب شود. ضرورت حلال بودن دارایی روشن است ولی آنچه در این پژوهش اهمیت دارد مطلوبیت گردآوری مال است که ممکن است بعضی از کسانی که خود را دیندار و مقدس میانگارند، آن را ناپسند پندارند. در حالیکه باید توجه داشت که اسلامی نه تنها علاقه به گردآوری مال حلال ستایش شده است، بلکه راهها و اصولی برای دستیابی به افزایش درآمد و وسعت رزق آموحته شده است.
ثروت این امکان را فراهم میکند که انسان با آسودگی نیازهای خود را برآورده سازد و به دیگران هم مدد رساند. پول، پل دستیابی به امکانات مادی بوده و برای موجودی که در دنیا زندگی میکند و نیازمندیها و وابستگی مادی دارد، برخورداری از ثروت ناگزیر و بسیار خوشایند و دلچسب است. ارزش گردآوری دارایی حلال برای آن است که انسان در معرض نعمتهای بیکران و فضل و عنایت خداوند قرار گرفته و خود را در ربط با جود و کرم او میبیند. بنابراین اگرچه انسان نیاز مالی نداشته باشد کسب درآمد، از نظر معنوی سازنده و رشد دهنده بوده، فوائد زیادی به دنبال میآورد.
امام صادق علیهالسلام به یکی از یاران خود به نام عُذافر هزار و هفتصد دینار داد و فرمود: برایم تجارت کن. سپس افزود: «میلی به سود آن ندارم، اگرچه سود چیز خوبی است، اما دوست دارم خدای تعالی ببیند که جویای بهرمندی از فضل و فایده او هستم.»[2]
ممکن است این مطالب تعارض بدوی و ظاهری با برخی روایات داشته باشد. روایاتی که دنیا را سهم گمراهان معرفی کرده[3] و بهره مؤمنان را فقر و تنگ دستی دانسته است.[4] پاسخ این است که اگر سایر روایات را کنار هم قرار دهیم و نظری فراگیر به آنها داشته باشیم به روشنی معلوم میشود که فقر مومنان در مواردی است که عقوبت گناهان در دنیا به او رسیده و به سختیها مبتلا میگردد،[5] و یا در صورت برخورداری از رفاه و وسعت روزی به زیان معنوی دچار میشود[6] بنابراین به تنگی رزق گرفتار میآید تا پاک به آخرت و نعمات بیپایان آن برسد. هم از این رو قدرت تقوا که گذشته و آینده را از عصیان حفظ میکند از مهمترین عوامل وسعت روزی است. در مقابل دنیایی که نصیب دشمنان خدا میشود تکاثری است که از یک سو استدراج در دنیا و انقطاع از خداوند و زندگی ابدی را درپی دارد و از دیگر سو او را به دلمشغولی و گرفتاری و رنج در دنیا مبتلا میسازد.
پرسش اصلی در اینجا آن است که در آموزههای اعتقادی و تعالیم اخلاقی اسلام چه راه و روشی برای توسعه روزی تعلیم داده شده است؟ و با مراعات کدام اصول اخلاقی میتوان به وسعت رزق دستیافت؟
نکته قابل تذکر این است که در این پژوهش اخلاق را به معنای تخصصی و دقیق آن بکار نگرفته، و بخشی از آداب بندگی مثل دائم الوضو بودن و نماز شب و نیز مهارتهای زندگی نظیر اعتماد به نفس و خطر پذیری مورد توجه قرار گرفتهاند. زیرا هنوز در حوزه علوم اسلامی رسیدگی به این مسائل در علم اخلاق صورت میگیرد و دانش مستقلی برای این موضوعات تأسیس نشده است.
یکم ایمان به قدرت و غنای خداوند بخشنده: سرچشمه هستی و حیات، پروردگاری است که ناتوانی و نیازمندی در او راه ندارد و در اوج قدرت و دارایی و مهربانی و بخشندگی بر کل عالم مسلط است. ایمان به حقیقت بیکران الاهی و ریشه دواندن این باور در ژرفای اندیشه و روان، هر شخصی را برای دریافت عطایای الاهی و برخورداری از فضل و بهره نامتناهی او آماده میسازد.
توجه به سرچشمه سرشار دارایی و بینیازی و ارتباط نزدیک و صمیمانه با او دریچههای ثروت را گشوده و هوشیاری و هوشمندی شناخت فرصتها و امکانات درآمد بیشتر را به دنبال میآورد. نگرش مثبت و خوشبینی حاصل از ایمان به پروردگار مهربان و بخشنده که همه ثروتها و گنجینههای جهان برای اوست، و باور به اینکه این خداوند به ما نزدیک است و بلکه در درون ما حضور دارد، آمادگی دریافت عطایا و برخورداری از جود و کرم او را ایجاد میکند و نیروهای درونی را برای عملکرد درآمدزا و جذب دارایی آزاد میسازد.
اعتماد به حضور و حمایت خداوند امید به نتیجه بخشی فعالیتها و استحکام در عملکرد را به دنبال دارد، در نتیجه فرد با ایمان، آرام و نیرومندی و امیدوار به کار اقتصادی اقدام میکند. این روحیه بدون تردید دشواریهای را سهل میسازد و احتمال موفقیت و دستیابی به هدف را به طور قابل توجهی افزایش میدهد. بدین سان ‹تردید کننده خطا میکند و شخص با ایمان به هدف میرسد.›[7]
هر کس به واسطه یقین نیرومند میشود[8] و همین قدرت موجب دست یابی به کامیابی در را بطه با خواستهها و اهداف است. که مقاصد مالی و اقتصادی هم از این قاعده بیرون نیست. ایمان نیروهای درونی را آزاد کرده و استعدادها را شکوفا می سازد. هرچه ایمان و یقین قوی تر باشد قدرت انسان بیشتر می شود. ‹باور داشته باش تا نیرومند شوی.›[9] شک و تردید قدمها را در گام برداشتن سست کرده و دست را از عمل بازمی دارد. رخوتی که در اثر فقدان ایمان محکم، عزم و اراده را متزلزل می کند، دیدگان خرد را هم نابینا کرده و فرصت ها و امکانات دست یابی به توفیقات مالی را هرچه قدر هم که نزدیک باشد، پنهان می سازد.
دوم بلند همتی در اهداف اقتصادی: هدفی که انسان برای تلاش و تکاپوی خود در نظر میگیرد در کیفیت و کمیت عمل و نیز نتیجه نهایی تأثیر جدی میگذارد. در خصوص توسعه روزی هم اینکه خود فرد چه بخواهد در اینکه چه مییابد موثر است. شخص مومن میداند که خدای تعالی هیچ محدودیتی ندارد و گنجینههای آسمان و زمین همه به دست اوست پس بیمهابا از خدا خواسته و اهداف خود را بالا میبرد.
امام علی علیهالسلام فرمودهاند: «برای هرکس همان چیزی است که قصدکرده و میخواهد.»[10] و «عطای الاهی به قدر نیت است.»[11] در پی اهداف و نیت حقیر اقتصادی نتایج کوچک به دست میآید و در اثر خواست و اراده بزرگ توفیقات عظیم مالی پدیدار میشود. مهم این است که با ایمان به فضل الاهی و پذیرش خود به عنوان کسی که میتواند برخورداری گستردهای از منابع مادی داشته باشد وارد عمل و فعالیت اقتصادی بشویم.
مولوی در دفتر چهارم مثنوی حکایت میکند: مارگیری در شهری زندگی میکرد و با یافتن مارهای گوناگون و نمایش آنها امرار معاش میکرد. روزی که برای پیداکردن مار به کوهستان رفتهبود ناگهان خود را روی پشت اژدهای بزرگی دید که در اثر سرمای کوهستان به خواب رفته بود.
با دیدن این صحنه ترسید و گریخت اما بازگشت، با احتیاط به آن نزدیک شد و بسیار خوشحال گردید. زیرا میتوانست با نمایش آن پول خوبی به دست بیاورد. مولوی که به اینجای داستان میرسد، نهیب زده و میگوید ببینید انسان میتواند اژدها گیر باشد اما به مار گیری خود را سرگرم کرده است. او قدر خود را نمیداند و همین باعث زیانش میشود.
خوشتن نشناخت مسکین آدمی از فزونی آمدو شد در کمی
خوشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس خوش بر دلقی بدوخت
سوم کوتاهی آمال: مفهوم آمال «زیادهروی در خیال پردازی و یا آرزوهای دراز» است. صد البته که آرزوها و اهداف برای تدام زندگی و تلاش رکنی ضروری است و خیال پردازی تا اندازهای که خواستههای انسان را روشن کرده، مسیر حرکت او را مشخص سازد و در تصمیم گیری او را یاری نماید لازمه زندگی بالنده و روبه آینده روشن است. در حالیکه طولانی شدن آمال و آرزوها آفت دست یابی به اهداف از جمله موفقیتهای اقتصادی است.
همت بلند در نظر گرفتن اهداف عظیم، برانگیحتن انگیزه نیرومند در خود، نگرش عمیق به واقعیتها برای شکار فرصتها و دست زندن به اقدامات بزرگ و شجاعانه است. اما آمال دور و دراز انسان را خیالپرداز، گسسته از واقعیات و سست و بیتحرک میکند. بنابراین داشتن اهداف بزرگ غیر از گرفتاری در آمال و آرزوهای طولانی است.
دو ویژگی بارز و مذمومی که سبب مذمت آمال و آرزوهای دراز شده یکی بازدارندگی از عمل است و دیگری از دست رفتن فرصتها و امکانات. در غیر این صورت آرزوهایی که موجب به حرکت آمدن چرخه حیات میشود مایه رحمت و آمال موافق با زندگی پویاست.[12]
با این توضیح یکی از مهمترین اصول اخلاقی در موفقیتهای اقصادی مهار آمال و آرزوهای دراز و پرهیز از زیادهروی در خیال پردازی. «کسی که از آرزوهای دراز کمک بگیرد، فقیر و نیازمند میشود.»[13]
چهارم حسن نیت: کاری که انسان انجام میدهد وسیلهای برای کسب و درآمد است. اما باید توجه داشت که کیفیت کار و کیفیت کالا یا خدماتی که از فعالیت شخص حاصل میشود ارزش اقتصادی آن را تعیین میکند. کیفیت زمانی ارتقا پیدا میکند که عشق و علاقه به مصرف کننده در کار بوده و نیت و قصد عمل کننده فراتر از عایدات اقتصادی آن، خوب انجام شدن کار باشد. خیاطی که لباس میدوزد و فقط برای امرار معاش این کار را انجام میدهد؛ با خیاطی که با عشق و علاقه اندازه میگیرد، میبرد و میدوزد، محصولات کاملاً متفاوتی ارائه میکنند.
کسی که کار خود را دوست دارد و برای آن ارزش قائل است، زیبا، استوار و با خلاقیت و نوآوری کار خود را پیش میبرد. و به تبع مورد توجه قرار گرفته، درآمد فوق العادهای کسب میکند. اما کسی که صرفاً برای پول کار انجام میدهد و به اینکه کارش چسیت و به چه کسی میرسد، نمیاندیشد؛ نمیتواند استعدادهای منحصر به فرد خود را شکوفا ساخته و کار خوب و متفاوتی را صورت بخشد.
حسن نیت یعنی اینکه فرد بدون ملاحظه سود مادی، بخواهد کار خوبی را برای مردم انجام دهد. قصد خیر رسانی به دیگران و ارائه بهترین محصول ممکن، نیت خیری است که موجب بهبود کیفیت عمل و در نتیجه افزایش درآمد حاصل از آن میگردد. هرچه این نیت خیر توسعه یابد در نهایت منافع مالی بیشتری را به دنبال خواهد داشت. کسی که میکوشد خیری به اهالی یک محله برساند و کسی که تلاش میکند تا به مردم یک شهر یا کشور و حتی انسانهای جهان نیکی کند، بدون تردید در گستره ارائه محصول و سرانجام سود حاصل از آن تفاوت زیادی با هم پیدا میکنند. از این رو در روایات میخوانیم: «کسی که نیت خود را نیکو سازد، روزیاش افزون میگردد.»[14] و «رسیدن به هر آنچه شخص از خوشی زندگی میخواهد و آرامش خاطر و گستردگی روزی به حسن نیت و... است.»[15]
پنجم تقوا و پرهیزکاری: پاکیزه کردن جان از لوث گناه آمادگی دریافت فضل الاهی و شایستگی برخورداری از نعمتهای او را ایجاد میکند. همه جهان در راه حق و به سوی خداوند در حرکت است و همراهی انسان با این نیروی عظیم بهرهمندی از امکانات و منابع آشکار و پنهان عالم را میسر میسازد. رزق و روزی در این جهان پراکنده بوده و درآمد مالی در گرو استفاده و دستیابی به منابع همین جهانی است که در دست قدرت پروردگار است و دسترسی به آنها با فرمانبری از او و پیراستن روان از آلودگی عصیان و گناه ممکن میگردد. رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: ‹خداوند میفرماید به عزت و جلالم سوگند... بنده خواسته مرا بر خواسته خود برنمیگزیند مگر اینکه فرشتگانم را به پاسداری از او میگمارم و آسمانها و سرزمینها روزی او را بر عهده میگیرند و من برای او فراتر از هر تجارتی هستم و دنیا سرافکنده به سوی او میآید.›[16]
حتی کسی که سرمایهای ندارد در صورت تقوا پیشگی میتواند به سرمایه و ثروت برسد. سادهترین توجیه آن این است که فرد پرهیزکار مورد اعتماد است و هر جا که ثروت بیشتری باشد نیاز به این گونه شخصیتها بیشتر میشود و براحتی میتوانند کسب و کار پردرآمدی پیدا کنند. البته این ظاهر قضیه است، در حالیکه ‹باشد اندر پرده بازیهای پنهان...› قوانین معنوی عالم بر قواعد مادی غالب بوده و سنتهای الاهی محور گردش امور است.
پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: ‹ای مردم پرهیزکاری را تجارت خود قرار دهید تا روزی بدون سرمایه و تجارت به سوی شما سرازیر شود. سپس این آیه را قرائت فرمودند که ‹من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه می حیث لایحتسب› (طلاق/2و3) کسی که تقوا پیشه کند راه رهایی برای او گشوده و از آنجا که گمان نمیکند روزی داده میشود.›[17]
شاید برجسته ترین مصداق این مطلب جناب یوسف علیهالسلام باشد که پس از آن پرهیزگاری و تقوای مثال زدنی و البته کمی رنج به علت دشمنی زلیخا به بارگاه عزیز مصر راهیافت و خزائن و گنجینههای سرزمین پهناور مصر در اختیار او قرار گرفت.[18]
بیتقوایی و معصیت حرکت بر خلاف سیر جهان است و انسان با گناه رویاروی خداوند و آفرینش او قرار میگیرد؛ در نتیجه راه دسترسی به منابع و امکانات ثروتساز جهان به روی او مسدود شده، ناگزیر باید به مصاف و ستیز با همه چیز برخیزد تا به پول و ثروت برسد. به این علت است که گناه درآمد را محدود میکند و ‹چه بسا بنده قصد گناه میکند سپس از روزیاش محروم میگردد.›[19]
حضرت یوسف به علت تقوا و پاکدامنی مورد اعتماد عزیز مصر قرار گرفت و بر تمام دارایی و ثروت آن مملکت مسلط شد. زیرا عزیز مصر که او را بر این کار گماشت خطاب به او گفت: «انک الیوم لدینا مکین امین» تو امروز نزد ما قدرتمند و مورد اعتماد هستی.(یوسف/54) صد البته این قاعده که با پرهیزکاری میتوان به موقعیتهای بالای اقتصادی و سیاسی رسید مخصوص حضرت یوسف علیهالسلام نبوده و سنتی الاهی است که همواره بوده و همشه چنین خواهد بود. به همین علت قرآن کریم میفرماید: «وکذلک مکنا لیوسف» و همچنین یوسف را توان و تمکن بخشیدیم. (یوسف/56) در این آیه شریفه کلمه کذلک دلالت بر استمرار دارد و خداوند یکی از سنتهای خود را بیان میکند.
ششم اعتماد به نفس در بیان توانمندیهای خود: اعتماد به نفس و قدرت بیان توانمندیهای خود در جلب اعتماد و دستیابی به کاری که مورد علاقه و در راستای استعدادهای فرد است در رسیدن به ثروت نقش تعیین کننده دارد. یکی دیگر از درسهایی که میتوان از داستان حضرت یوسف (ع) گرفت غیر از تقوای محکم و پایدار و تأثیر آن در برخورداری از قدرت و ثروت، اعتماد به نفس او در بیان تواناییها و شایستگیهای خود است. ایشان پس از اینکه از سوی عزیز مصر فراخوانده میشوند، در گفتگو با او پس از درخواست سپردن خزائن مصر به ایشان میفرمایند: ‹إنی حفیظ علیم› براستی که من نگهدارنده و دانا هستم. (یوسف/55)
لازم است که در بیان توانمندیهای خود کاملاً مطمئن و بدون تردید سخن بگوییم تا موفقیت در طنین و لحن کلام آشکار شود و ذهن و دل مخاطب تأثیر پذیرفته و متقاعد شود. قرآن کریم در باره حضرت یوسف (ع) میفرماید: «فلما کلمه قال إنک الیوم لدینا مکین امین» به محض اینکه عزیز مصر با یوسف صحبت کرد به او گفت تو امروز نزد ما دارای جایگاه و مورد اعتماد هستی. (یوسف/54) زیرا در همان برخورد اول و گفتگوی آغازین شایستگی او آشکار شد. و پادشاه مصر دریافت که او قابل اعتماد است.
البته باید توجه داشت که در بیان توانمندیهای خود متکبرانه سخن نگوییم، بلکه در عین تواضع و توجه به لطف و رحمت خداوند صلاحیتهای خود را ابراز نماییم. همانطور که میبینیم حضرت یوسف در ابتدای گفتگو با امیر مصر میفرمایند: «و ما أبرء نفسی» من خودم را وارسته و پیراسته نمیشمارم. (یوسف/53)
هفتم تدبیر و تقدیر معیشت: داشتن برنامه در امور مالی و رعایت تناسب درآمد با هزینه ها و نیز آگاهی از مقدار هزینه های جاری در توسعه روزی نقش بسزایی دارد. اساساً توزیع درست هر چیز از جمله امکانات مالی موجب توسعه آن می شود در مورد زمان هم این قاعده صدق می کند که توزیع هوشمندانه و برنامه ریزی موجب توسعه زمان می شود.
اگر تقدیر در معیشت نباشد معلوم نمی شود که درآمدها چگونه و در چه مواردی هزینه می شود و برای پس انداز و سرمایه گذاری چیزی نمی ماند. در صورتی که برخورداری از تقدیر و تدبیر در معیشت به حذف هزینه های اضافه و امکان پس انداز و سرمایه گذاری کمک می کند. در نتیجه افزایش درآمد را در پی می آورد.
ایوب بن حر می گوید مردی به امام صادق علیه السلام عرض کرد: شنیده ام که میانه روی و تدبیر در معیشت نیمی از کسب است. امام فرمودند: خیر، بلکه تمام کسب و درآمد است.›[20]
هشتم میانهروی: خود داری از اسراف و تبذیر و در مقابل میانهروی در هزینههای زندگی امکان گردآوری مال را فراهم میکند. وقتی پول جمع شود، سرمایهگذاری و افزایش درآمد را به دنبال خواهد داشت. ‹میانهروی و اقتصاد دارایی کم را رشدداده و میپرورد. اما اسراف ثروت انبوه را به باد میدهد.›[21]
اسراف و تبذیر نشانه عدم شایستگی برای ثروتمند شدن است. دارایی سزاوار کسی است که برای آن ارزش قائل بوده به آن احترام گذارد شخصی که ثروت را نعمت و هدیه خداوند میداند، قدر آن را دانسته، به اندازه و به جا آن را خرج میکند. امام کاظم علیهالسلام فرمودهاند: ‹کسی که اسراف و تبذیر میکند نعمت از او گرفته میشود.›[22] و کسی که به دارایی احترام میگذارد و با میانهروی از آن استفاده میکند. و میکوشد به اندازه برداشت و بلکه بیشتر به آن باز گرداند. و آن را محبوس نکند به که به کار اندازد، از توسعه آن برخوردار میشود.
نهم انفاق: بنای جهان آفرینش بر این نهاده شده است که هر عملی عکسالعمل متناسب با آن را دریافت کند. راه گشودن گنجینههای عالم به روی خود، گشودن در گنجینههای خویش به روی دیگران است. حکمت خلاق هستی شاهد دستان بخشنده و گنجهای گشوده است تا دستان بخشنده خود را بگشاید و منابع درآمدزا را به دستان بخشنده بسپارد.
خداوند ذخایر و امکانات گرانبهایی را برای مردمان آفریده است و کسانی را میجوید که شایستگی ایستادن میان او و بندگانش را داشته باشند؛ تا از او بگیرند و به خلق بسپارند. و هرگاه دیدی که ثروت خداوند به دست نابکاران افتاده در ادعای مدعیان تردید کن، زیرا اگر آنها راستگو بودند خداوند سنت خویش را جاری میساخت. پس آنها که میگویند اگر به جای فلان کس که نمپسنمیدهد ما داشتیم، به داد نیازمندان میرسیدیم؛ فرق زیادی با آنها ندارند.
بنابراین بخشندگی و انفاق سبب افزایش درآمد و وسعت رزق میشود. ‹عمل کسانی که مال خود را برای خشنودی خداوند و تثبیت ملکات انسانی در جان خود انفاق میکنند، مانند باغی است که در نقطه بلندی باشد و بارانهای درشت به آن برسد و از هوای آزاد و نور آفتاب به حد کافی بهرهگیرد و میوه خود را دوچندان دهد که همیشه شاداب و باطراوت است، و خداوند سبحان به آنچه انجام میدهید بیناست.›[23]
قرآن کریم در آیه دیگری میفرماید: ‹مثل کسانی که دارایی شان را در راه خدا میبخشند، مثل دانهای است که هفت خوشه از آن میروید و در هر خوشه صد دانه است. و خداوند برای هر که بخواهد میافزاید و خداون فراگیرنده و داناست.›[24]
دهم قرض الحسنه: قرض الحسنه یعنی سپردن پول به کسی تا اینکه پس از برطرف کردن نیاز آن را برگرداند. در قرآن کریم خداوند خود را طرف قرض دهنده معرفی کرده تا کسی که قرض میدهد خود را با خدا مواجه بداند. و او وعده داده است که بر آن مال بیفزاید. ‹کسی که به نیکی به خداوند قرض میدهد، پس خداوند برای او میافزاید و او میبندد و میگشاید و به سویش بازمیگردید.›[25]
قرض الحسنه نوعی پس انداز مقدس است و همین تقدس موجب حفظ مال از خطرات و تباهیها میشود. و از آنجا که این مال به سوی خداوند رفته و باز گشته است از نور و نیروی آسمانی در آن قرار گرفته و این بهره فوق طبیعی امکان معجزه را در آن پول پدید میآورد.
یازدهم حسن خلق: یکی دیگر از عوامل وسعت رزق خوی نیکو و پسندیده است. زیرا علاوه بر عوامل الاهی و اسباب غیر مادی که موجب وسعت رزق به واسطه خوش خلقی میشود، عوامل تببین پذیر عادی هم وجود دارد. از جمله اینکه اخلاق خوب شخص را مورد توجه مردم قرار میدهد و آنها برای رفع نیازهایشان به او مراجعه میکنند. و او را بر دیگران ترحیج میدهند. و چون معاشرت با او را خوشایند میدارند، در روابط مالی و اقتصادی نیز به سراغ او میآیند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمودند: حسن خلق روزی را میافزاید.›[26]
دوازدهم پرهیز از گنج اندوزی و به جریان انداختن دارایی: در فرهنگ اسلامی گنجاندوزی حرام است. یعنی اینکه انسان ثروتی را معطل و بدون ثمر بخواباند. زیرا هم خود را از بهرههای آن محروم میکند و هم دیگران را بینصیب میگذارد. امام علی علیهالسلام فرمودهاند: «مال آن است که به شخص سود رساند»[27] در حقیقت آنچه که بدون استفاده ذخیره میشود و یا به کار نیازهای روزمره میآید مال نیست. دارایی حقیقی برای کسی که اندیشه پویای اقتصادی دارد آن است که ارزش افزوده داشته باشد. بنابراین کمترین دارایی اگر در جریان باشد و سودی از آن برآید براستی دارایی محسوب میشود.
هنگامی ثروت به صورت ثروت ساز عمل میکند که به کار انداخته شود. هم از این رو امام فرمودند: «دارایی تا از تو جدا نشود، سودی نمیرساند.»[28] برای دستیابی به اهداف بزرگ اقتصادی باید ثروت را از خود جدا کرد و به کار انداختن در این صورت آن دارایی توسعه یافته و عایدات آن به صاحبش و نیز سایر افراد جامعه منفعت میرساند.
سیزدهم شجاعت و خطر پذیری: کس که میآید و کاری را که دیگران انجام میدهند، به همان صورت تکرار میکند، نمیتواند به توسعه فوقالعادهای در رزق و روزی دستیابد. بلکه باید کاری جدید، محصولی تازه و یا شیوه نوینی را دنبال کرد و چیز متفاوتی پدیدآورد. و در این راه هزینه وقت، استعداد، نیرو و سرمایه ضروری است و البته نتیجه نهایی هم صدر صد نخواهد بود، بلکه هیچ تضمینی برای ثمردهی این کار تازه وجود ندارد. اما در صورتی که به نتیجه مطلوب برسد، توسعه قابل توجهی در کسب و درآمد به دنبال آورده، کیفیت زندگی مردم را متحول میکند.
برای توسعه درآمد باید به این خطرها تن داد و البته پس از آزمودن و خطاهای متعدد نتیجه دلخواه پیش میآید. این مطلب در کلام شیوا و کوتاه امیرالمؤمنین علیهالسلام آمده است که فرمودند: «کسی که بر خطرها سوار شود، دارایی زیادی به دست میآورد.»[29]زیرا کسی که حاضر میشود سرمایه و توان خویش را به خطر بسپارد درجهای از بیاعتنایی به دنیا و خالی بودن از آن را دارد و همین عامل جذب دارایی و ثروت میشود. شخصی که به سختی مال دنیا را چسبیده و آن را آزاد نمیگذارد، نمیتواند به خطر پذیری تن دهد او لبالب از تعلق به مال و ثروت است و جایی برای جذب ندارد مثل کسی که گنج اندوخته و نمیگذارد تا با فاصله گرفتن از ثروتش فضایی برای رشد و افزایش دارایی باز شود.
شجاعت و مردانگی در تصمیم گیری و اقدام به یک عمل تازه و جدا شدن از سرمایه برای بکارگرفتن ظرفیت آن و تولید ثروت است. بدین جهت امام علی علیهالسلام فرمودند: «بهرهکشی از دارایی تمام جوان مردی است.»[30]
چهاردهم رشدخواهی و دانشجویی: اهمیت طلب علم و روایات آن فقط مربوط به فقها نیست. البته فقه یکی از برترین انواع علم است. اما هرکسی که به دنبال کمال خویش بوده و دانش و معرفت را عالی ترین مطلوب قرار داده، خود را میشناسد و قدر و جایگاه خویش را میداند، براستی عالم است.‹العالم من عرف قدره.›[31] او بر اساس همین شناخت، زندگی و شغل و پیشه خود را برگزیده، در مسیر شکوفایی و رشد مناسب قرار گرفته و به پیش میرود. چنین کسی در خلال کار میکوشد که خود، جهان، خلق و خدا را هر چه بهتر بشناسد. از این جهت بهترین کاری را که استعداد و علاقه و رشد و شکوفایی خود را در آن میبیند و به درد مردم بخورد، انجام داده؛ بالاترین بازده اقتصادی را به دست میآورد. ‹خداوند غیر از روزی که برای عموم آفریدگان ضمانت کرده، روزی کسی را که در جستجوی دانش است به طور ویژه بر عهده گرفته است.›[32]
در پی دانش و رشد رفتن انسان را به کشف و شکوفایی استعدادها، کنش کامل و بهترین عملکرد میرساند. ثمره قطعی این وضعیت افزایش در آمد و وسعت رزق است. در حقیقت وقتی شخصی آزاد و آرام و شادمان و پرشور همه چیز را پشت سر گذاشته و به رشد و دانش اندوزی میپردازد، به خلاقیت و نوآوری و روشنبینی میرسد که در افزایش درآمد و وسعت روزی اثر مستقیم دارد. از این رو امام علی علیهالسلام فرمودند: «روزی کسی را میطلبد که او را طلب نمیکند.»[33] جستجوی دانش و معرفت فرد را به خودشناسی رسانده و این روشنبینیها بهترین و مناسبترین راه و شیوه زندگی و شغل و حرفه را امکان پذیر میسازد. به دنبال این تکاپو فعالیت خوب، دل دادن و غرق کار شدن و قصد خیر رسانی به مردم است که نور و نیرویی معجزهآسا در فعالیت او قرار داده و سبب توسعه رزق و روزی میشود.
سایر موارد
غیر از این مواردی که به توضیح و تبیین آنها پرداختیم موارد دیگری نیز در روایات معرفی شده است که در افزایش دارایی و وسعت رزق مؤثر است که فهرستوار به آنها اشاره میکنیم. جمع بین دو نماز، تعقیبات عصر و عشا، صلهرحم، روفتن جلوی درب، مواسات با برادر، سپیده دم به دنبال روزی رفتن، استغفار، امانتداری، حقگویی، اجابت اذان، حرف نزدن در دستشویی، حریص نبودن، سپاسگذاری از نعمت دهنده، خوردن آنچه از سفره افتاده، میانهروی و ترک اسراف، نیکی کردن، خوب همسایگی کردن، شستن دست قبل و بعد از غذا، وضو قبل و بعد از از غذا، دست به صورت کشیدن پس از وضو، مدارا در تقدیر معیشت، خوش اخلاقی، بخشندگی، طهارت نفس، کوتاه کردن شارب، کوتاه کردن ناخن، شستن سر با گل خطمی روز جمعه، ازدواج، لیسیدن ته ظرف غذا، زیارت بارگاه امام حسین علیه السلام، خودداری از آزار دیگران، روزه روز چهارم ماه شعبان، دعا کردن به طور عام و خواندن دعاهای ویژهای که برای وسعت رزق توصیه شده است. دعا برای فرزند، رعایت آداب ویژهای که برای دعای وسعت رزق توصیه شده است، استعانت و توکل به خداوند.
در روایات معصومین علیهمالسلام مواردی هم که آفات وسعت رزق هستند و موجب تنگی روزی میشود: بیتقوایی و ترک مراقبه، کفران و شکر فراموشی، تارعنکبوت در خانه، ادرار در حمام، زباله را در خانه وانهادن، قسم دروغ خوردن، زنا، میان مغرب و عشا خوابیدن، خواب قبل از طلوع خورشید، ترک تقدیر در معیشت، گسستن پیوندهای خانوادگی، عادت به دروغ گویی، زیاد موسیقی گوش دادن، رد کردن نیازمند مرد هنگام شبانگاه، خیانت، سستی، و کسالت، عجز و ناتوانی، ترک سوأل از خداوند، از اهلبیت نان خوردن، عرض نیاز به مردم، منع قرض دادن نان و خمیر، اسراف.[34]
[1] میزان الحکمه، باب المال. حدیث 19337
[2] همان، باب کسب. خ 17643
[3] الصادق علیهالسلام: فی مناجاه موسی: یا موسی ... اذا رأیت الغنی مقبلاً فقل: ذنب عجلت عقوبته. اصول کافی ج3 ص 362 باب فضل الفقراء المسلمین ح 12
[4] الصادق علیهالسلام: کلما ازداد العبد ایماناً ازداد ضیقاً فی معیشته. اصول کافی ج3 ص 360 باب فضل الفقراء المسلمین ح4.
[5] قالت فاطمه بنت رسول صلیاللهعلیهوآله: یطهرون من ذنوبهم بالبلایا و الرزایا. بحار الانوار ج67. ص 242. ح 75. و قال رسول الله صلیاللهعلیهوآله: إن المؤمن اذا قارف الذنوب البتلی بها بالفقر.... همان ج 67 ص 237.
[6] الصادق علیهالسلام: إن الله یقول إن من عباری المؤمنین لمن لایصلح لهم أمر دینهم ألا بالغنی و الصحه فی البدن فأبلوهم به و أن من العباد لمن لایصلح لهم أمر دینهم إلا بالفاقه و المسکنه و السقم فی أبدانهم فأبلوهم به فیصلح لهم أمر دینهم.... اصول کافی ج 2 ص 60. ح 4.
[7] تصنیف غرر، ح 743
[8] همان، ح 767
[9] تصنیف غررالحکم، ح 767
[10] میزان الحکمه، باب نیت. ح 20663
[11] همان، ح 20682
[12] تصنیف غررالحکم، ح 676
[13] همان، ح 7308
[14] میزانالحکمه، باب نیت. ح 20711
[15] همان، ح 20707
[16] مبزان الحکمه، باب رزق. ح 21235
[17] میزان الحکمه، باب تقوا. ح 22428
[18] سوره یوسف آیات 53 تا 56
[19] همان، باب نیت. ح 20738
[20] الحیات ج4 باب یازدهم، فصل بیست و هشتم، ح30
[21] همان، ح 6
[22] همان، ح 17
[23] قرآن کریم سوره بقره آیه 256
[24] سوره بقره، آیه 261
[25] سوره بقره، آیه 245
[26] میزان الحکمه، باب برکت. ح 7187
[27] میزان الحکمه، باب مال. ح 19385
[28] همان، ح 19389
[29] تصنیف غررالحکم، ح
[30] میزانالحکمه، باب مال. ح 19338
[31] غرر الحکم /1237
[32] زینالدین بن علی بن احمد عاملی جبعی، منیه المرید قم: دفتر تبلیغات 1409ق. چاپ اول ص160.
[33] همان، باب رزق. ح 7152
[34] نک به میزان الحکمه باب فقر در ذیل عناوین مایورث الفقر و ما ینفی الفقر.
- لینک منبع
تاریخ: سه شنبه , 14 آذر 1402 (23:41)
- گزارش تخلف مطلب